بدرقه دو مناسبت همزمان؛ «نکوداشت پدر علم جامعه شناسی ارتباطات» و «بزرگداشت روز قزوین» که برگزار شد؛
تعداد بازدید : 1
نکوداشت غریبانه، بزرگداشت خلوت!
نویسنده : دریا وفایی / گروه ایران
«حتماً از آن نکوداشتهای باشکوه است، خصوصاً اینکه قرار است کسی تکریم شود که حدود ۶۰ و اندی سال پیش وقتی با عالیترین رتبه دفاع رساله دکترایش فارغ التحصیل میشود، فردای همان روز بلافاصله، دانشگاه سوربن پاریس را به مقصد کشورش ترک میکند تا از این پس نبوغش را در سرزمین مادری نشر دهد. ...»
شوق بزرگداشت پروفسور باقر سارو خانی ستارهای درخشان از سپهر رسانه و ارتباطات ایران، بهترین بهانه بود برای حدود ۲۰۰ کیلومتر طیِ مسافت از شمال شرقی تهران به شهر قزوین.
حال اینکه، وضعیت جاده و اتوبانهای مواصلاتی این دو استان چگونه است و از نداشتن تابلوهای درست و درمان همچنین وجود آسفالتهای ناهموار چه بلایی بر سر سرنشین خودروی ایرانی میآورد، خودش مثنوی هفتاد من است که یحتمل در شمارههای بعدی به آن خواهیم داشت... .
بالاخره به پایتخت خوشنویسی ایران و شهر مشاهیر علم و ادب رسیدیم، هنوز تیغ آفتاب شهریور ماه جلادانه گردن می زند.
چشمتان هیچ وقت درانتظار نماند، دریغ از یک بنر یا پوستر. نه در ورودی خبری از پوسترهای بزرگداشت روز قزوین است و نه یک پوستر از نکوداشت پدرعلم جامعه شناسی ارتباطات ایران. در چند خیابان اصلی سطح شهر را هم چرخی میزنیم شاید دلمان خوش شود اما، نیست که نیست.
ماجرا وقتی برایمان ژورنالیستی ترمی شود که تابلویی از دانشگاه بین المللی که محل برگزاری مراسم است نیز مشاهده نمیشود. پرسان پرسان وارد دانشگاه میشویم. این مرحله دیگر خیلی قابل تأمل است، در خود محوطه دانشگاه هم نشانی و علامتی برای هدایت میهمانان به محل برگزاری مراسم نیست... .
آخرین سکانس این «نکوداشت غریبانه»، تنها بنری است از پدرجامعه شناسی ارتباطات ایران که درنگاه اول زبانم لال میپنداری، نکند استاد آسمانی شدهاند. با این حال اگرچه نگاه نافذ حضرت استاد از پس همین طراحی و رنگ و لعاب بسیار ضعیف هم، گیراست و مهربان، اما نمیدانم چرا هربار که چشمم به این تک بنر می افتد ناخوداگاه جمله «چه اندوهناک، ترسیمت کردهاند استاد» برزبانم جاری میشود.
القصه، از انجا که مثل همیشه شکر خدا بیست دقیقه زودتر به محل مراسم رسیدهایم، شال و کلاه تحریر یک عدد گزارش به قول امروزیها «ملس» را محکمتر کرده و به سراغ چند نفری از عوامل برگزار کننده مراسم میرویم. گپ و گفتی میکنیم و بندگان خدا تحویلمان میگیرند و بعد از شنیدن نقدهایمان راجع آنچه که تاالان ذکر مصیبت را خواندیم، سری به نشانه تأسف تکان میدهند و البته خودشان هم گلایههایی از غیرو ذالک ها دارند که این هم بماند برای بعد... .
با همان ذهن پراز سؤال به سراغ علی رجب پور رئیس بنیاد نخبگان قزوین که از برگزار کنندگان مراسم است میرویم. او ابتدا هدف برگزاری این مراسم را توضیح میدهد: بنیاد نخبگان قزوین برنامهای را با همکاری چند نهاد دیگر از جمله دانشگاه بین المللی امام خمینی، سازمان میراث فرهنگی، اداره ارشاد اسلامی، جهاد دانشگاهی و استانداری ترتیب داده تا میان پروفسور ساروخانی و جامعه علمی و جوان ارتباط برقرار شود. معتقدیم اگر این مراسمها به چنین هدفی منجر شود تکریم واقعی صورت میگیرد.
رجب پور ادامه میدهد: نهادهای مختلفی دربرگزاری همکاری داشتند اما انتظارمان از برخی نهادهای دیگر از جمله شهرداری و شورای شهر قزوین، این بود که در کنار سایر توجهاتشان به مسائل دیگر، برای فضا سازی تکریم مفاخر ملی کشور نیز توجه بیشتری داشته باشند. البته فضا سازی که درسطح دانشگاه صورت گرفت خوب است اما جا داشت جامعه دانشگاهی حضور بیشتر و پررنگتری دراین مراسم داشته باشند.
وی علت تبلیغات محدود این مراسم را، عدم بودجه کافی نیز عنوان کرده و میگوید: باید از بخش خصوصی نیز بیشتر استفاده میکردیم منتهی بخش خصوصی با حوزههای علوم پایه ارتباط کمتری دارد. ولی خب، به نظرم دونهاد مهم یعنی شهرداری و استانداری باید توجه بیشتری به اینگونه مراسمات داشته باشند. بنیاد نخبگان یک نهاد هماهنگ کننده است.
رئیس بنیاد نخبگان قزوین خاطرنشان میکند: البته فرصت محدود استاد برای حضور درقزوین هم علت دیگر ضعف فضا سازی تبلیغاتی بود. ما به ناگاه متوجه شدیم که ایشان دارند تشریف میآورند قزوین، لذا محدودیت زمانی هم که داشتیم اثرگذار بود. ضمن اینکه با هفته دولت هم، مقارن شده بود و استانداری و مجموعههای دیگر، درگیر مراسمهای هفته دولت هم هستند. اینها نیز، از جمله دلایلی بود که باعث شد این برنامه یک مقداری تحت الشعاع قراربگیرد.
درادامه حیفمان میآید که، چراییهایمان را با یکی دیگر از مسئولان شهرقزوین مطرح نکنیم که اتفاقاً میگفت حضورش درمراسم از جایگاه دیگری است.
محسن حق شناس نائب رئیس شورای شهر که دراین مراسم به عنوان مدیر بنیاد غدیر استان دعوت شده است در پاسخ به سوالاتمان توضیح میدهد: روز قزوین یک مراسم ندارد، بعد هم معلوم نیست این مراسم درسین برنامههای روزقزوین توسط شهرداری بوده باشد یا نه. بعد هم روز قزوین فقط متعلق به شهرداری نیست، همه جا همه دستگاهها یعنی هرکسی که درقزوین، دلش درگرو قزوین است به نظرم میآید، باید روز قزوین تا یک حدی برایش اهمیت داشته باشد.
او ادامه میدهد: جامعهای بزرگ است که به بزرگترهایش احترام بگذارد وگرنه آن جامعه با بزرگی فاصله دارد. جناب پروفسور ساروخانی یکی از مفاخر کشور و حتی از مفاخر بین المللی هستند. ما این افتخار را داریم که ایشان زیست بومشان قزوین است و ساکن تهران هستند. منتهی نکتهای که وجود دارد اینکه، تا به این لحظه حتی دردعوتنامه های شورا هم نگاه کردم در شورا چیزی نداریم، یعنی دعوتی نشده، یعنی برای روز قزوین سه چهارتا دعوتنامه دارم اما ربطی به این مراسم ندارد و من هم به عنوان شورا دعوت نشدم و به عنوان مدیر بنیاد غدیر استان دعوت شدم.
حق شناس در پاسخ به اینکه «شما به عنوان یک شهروند و بعد هم به عنوان نائب رئیس شورای شهر بحث تبلیغات این روز را چطور میبینید؟» به صراحت میگوید: ضعیف. البته از متولیان امر که بزرگداشت را گرفتهاند باید دلیل چنین ضعفی را پرسید. شاید اطلاع رسانی خوبی برای چنین مراسمی انجام ندادند. شاید هم فرصت نداشتند مثلاً دوروز پیش اطلاعیه دادند که امروز چنین برنامهای هست.
درهمین حین، برنامه شروع میشود و بعد از تلاوت قرآن و صحبتهای مجری، یکی یکی از رییس دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) گرفته تا تعداد دیگری از مدیران مدعو که برخی هم از دانشجویان پیشین استاد هستند برای لحظاتی پشت تریبون میآیند. ولی خب، معلوم نیست این میکروفون و جایگاه سخنرانان خصوصاً در ایران و خصوصاً برای مسئولان چه مغناطیسی دارد که به رغم چشمهای برهم فرورفته در هنگام جلوسشان بر صندلیها یعنی موقعی که خودشان درمقام مستمع هستند، به یکباره سلولهای مغزیشان هشیار میشود و نطقها گرم گرم و زبانها خستگی ناپذیرمی گردد... .
خلاصه همانطور که صحبت میکنند دوباره حدیث نفسها به سراغم میآید؛ اگر راست می گوئید و استاد استاد و قزوین قزوین میکنید، چه خوب بود چهارتا پوستر و بنر تبلیعاتی درست و حسابی در سطح شهر و دانشگاه نصب میکردید تا نه ملتی که از راه دور میآیند و ناآشنا با جغرافیای آنجا هستند سرگردان شوند، هم اینکه رنگ و لعاب واقعی تکریم به منصه ظهور گذاشته میشد... مثل بعضی از مراسمها یا مثلاً فلان افراد برای بهمان مناسبتها که درو دیوار و حتی شاخ و برگ درختان هم مزین به تصاویر و پوسترهایشان میشود.
سرتان را درد نیاورم، بالاخره مجال صحبت به بهانه اصلی برگزاری این مراسم هم رسید. ساروخانی با تشویق و احترام بسیار شایسته حضار پشت تریبون قرار گرفت. چشممان کف پای استادِ ۸۴ ساله، چه با صلابت و معلم گونه به ایراد سخن نشستی گویی کلاس درسی دیگر با شما طی شد. برای دقایقی غصههایمان از آن همه چراییها فراموشمان شد. عمرتان مستدام پدر جامعه شناسی ارتباطات ایران.